چکیده:
اثر ژل آلوئه ورا بر تسریع روند درمان زخم معروف است. چون بهبود صفاق نوعی فرآیند بهبود زخم است، فرض شد که استفاده از ژل آلوئه ورا میتواند چسبندگی صفاقی پس از جراحی (PPA) را کاهش دهد. این مطالعه با 45 موش صحرایی outbred ، مونث و 6 ماهه، از نژاد Sprague-Dawley با میانگین وزن 17±236 گرم انجام شد. موشها به 3 گروه مساوی تقسیم شدند. یک نمونه چسبندگی در سکوم و ایلئوم تمام موشها ایجاد شد.
پس از فرآیند مذکور، گروه بدل هیچ تیمار اضافی دریافت نکرد. قبل از بستن شکم، 5 میلی لیتر محلول نمکی (سدیم کلرید 0.9 درصد، گروه شاهد) یا ژل آلوئه ورا (گروه تیمار) به درون صفاق بقیه موشها تزریق شد. 10 روز بعد، موشها ذبح شدند و چسبندگیها بر اساس شدت فیبروزشان درجه بندی شدند. میانگین امتیاز چسبندگی موشهایی که با ژل آلوئه ورا تیمار شدند، 2.3±3 بود در حالی که این امتیاز در گروه بدل 4.6±10.2 و در گروه شاهد 4.2±9.6 بود. این مطالعه به طور جد نشان میدهد که تزریق ژل آلوئه ورا به درون صفاق میتواند PPA در موشها را کاهش دهد.
مقدمه:
به تشکیل باندهای فیبروز پاتولوژیک بین هر سطوحی در حفرهی شکمی، چسبندگی صفاق (شکمی) میگویند. برای ایجاد چسبندگی بین دو سطح داخلی صفاق، باید آسیب مزوتلیال صفاق حداقل در یکی از سطوح وجود داشته باشد. چند ساعت پس از آسیب مزوتلیال، مادهی مترشحهی فیبری تشکیل میشود. وقتی این ماده ترشحی جذب شد، باندهای فیبروز و مویرگهایی که تازه شکل گرفتهاند، در محل باقی میمانند و این ساختارها، چسبندگی دائمی فیبروز را به وجود میآورند. چسبندگی صفاقی متعاقب جراحی (PPA) به دنبال 53 تا 90 درصد جراحیهای شکم در انسانها و حیوانات ایجاد میشود. انسداد روده ناشی از PPA در 1 درصد از مداخلههای جراحی و 3 درصد از جراحیهای شکم ایجاد میشود.
فیستول کوتانئوس، آبسه درون شکمی، انسداد مثانه و درد مزمن شکم نیز ممکن است نتیجهی PPA باشند. مواد مختلفی برای رفع این مشکل بسیار جدی جراحی شکمی ایجاد شدهاند. از آلوئه ورا در طب سنتی بسیاری از فرهنگها برای اهداف درمانی مختلف استفاده میشود. استعمال موضعی ژل آلوئه ورا توسط فرهنگهای مدرن و باستان در سراسر دنیا به خاطر خواص ضد التهابی و درمان زخم انجام شده است. از ژل آلوئه ورا برای درمان انواع اختلالات از جمله زخمها و سوختگیها استفاده شده است. از ژل تازه یا محصولات فرمولهشده آلوئه ورا برای اهداف آرایشی و درمانی و نیز سلامت عمومی استفاده شده است. درمورد اینکه چطور از تشکیل چسبندگی جلوگیری شود و از چه چیزی استفاده شود (ادجوانتها، حائلها یا هر روش دیگر)، اجماع نظر وجود ندارد.
برای این اهداف، معمولا از کورتیکواستروئیدها و داروهای ضد التهابی غیراستروئیدی استفاده میشود. تنظیم پاسخ ایمنی به آسیب صفاق میتواند از ایجاد چسبندگیِ پس از جراحی جلوگیری کند. خواص متعددی به آلوئه ورا نسبت داده شده است: نفوذ به بافت، بیحسی موضعی، خاصیت ضد میکروبی، ضد التهاب و تنظیمکنندهی پاسخ ایمنی. به خاطر اثر ضد التهابی و تنظیمکنندگی ایمنی ژل آلوئه ورا، تصمیم گرفتیم که اثر ژل آلوئه ورا بر جلوگیری از چسبندگی درون صفاقی را مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روشها:
ژل آلوئه ورا از شرکت Forever Living Product (آریزونای آمریکا) خریداری شد. این مطالعه در آزمایشگاه تحقیق و پرورش حیوانات آزمایشگاهی دانشکدهی دامپزشکی دانشگاه Menderes انجام شد. موشها متعلق به این آزمایشگاه بودند. 45 موش مونث از نژاد Sprague-dawley که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند، 6 ماهه و outbred بودند و 17±236 گرم وزن داشتند. آنها در قفسهای 20*30*40 سانتی متری با دیوارههای پلاستیکی، با کف پوشیده از تراشههای چوب قرار گرفتند. سقف قفسها از فنس سیمی بود. حداکثر 5 موش در هر قفس نگهداری میشد. موشها از یک غذای پلت که به طور اختصاصی برای موش تولید شده بود، و از آب درون بطری تغذیه میشدند.
پس از یک شب منع غذا، تمام موشها با قرار داده شدن در شیشه اتر به مدت 1 تا 1.5 دقیقه، بیهوش شدند. برای حفظ بیهوشی، 10 میلی گرم بر کیلوگرم زایلازین و 75 میلی گرم بر کیلوگرم کتامین به درون صفاق تزریق شد. موهای ناحیه وسط شکم زده شد و روی آن قسمت، پوویدون یداین (بتادین) مالیده شد. یک شکاف 3 سانتی متری در حفره شکم ایجاد شد. سکوم و انتهای ایلئوم تمام موشها روی گاز پانسمان قرار گرفت. هر دو سمتِ انتهای ایلئوم (درست ابتدای سکوم) و سکوم خراش داده شدند تا پِتشی سروزال بر سطوح روده ایجاد شود. سرخرگهای نواحی خراشیدهشده با یک گیرهی میکروبولداگ به مدت 1 دقیقه بند آمدند تا ایسکمی موقتی ایجاد شود. پس از آن، موشها به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند. گروه بدل (n=15) هیچ تیمار اضافهای دریافت نکرد.
به درون صفاق بقیه موشها قبل از بستن شکم، محلول سدیم کلرید 0.9 درصد (گروه شاهد، n=15) یا ژل آلوئه ورا (گروه تیمار، n=15) تزریق شد. سپس برش شکم با نخ بخیهی پروپیلن 0-3 دوخته شد. موشها رژیم غذایی معمول را دریافت کردند. 10 روز بعد، موشها بواسطهی دوز بالای کتامین کشته شدند و دیوارهی جلویی شکم، یک برش U معکوس داده شد. جهت آنالیز هماتولوژیکی و بیوشیمیایی، با سوراخ کردن قلب، یک نمونه 2 میلی متری خون از موشها گرفته شد. توافقنامه با تایید و تحت نظارت کمیته اخلاق دانشگاه Adnan Menderes انجام گرفت.
ارزیابی ایجاد چسبندگی:
جهت ارزیابی چسبندگیها، شکم به طور کامل شکافته شد. دو ناظر که نسبت به ماموریت گروه حیوانات بیاطلاع بودند، تعداد و شدت چسبندگی را با استفاده از یک سیستم امتیازدهی مستند چسبندگیها-شدت، به طور جداگانه ارزیابی کردند. بدین منظور از طبقهبندی NAGELSCHMIDT و همکاران همراه با اصلاحاتی که در ادامه میآید، استفاده شد. تک رشتههای چسبندگی محاسبه شده و از صفر تا 4 درجه بندی شدند: بدون چسبندگی: درجه صفر، چسبندگی ملایم که جداکردن آن از بافت راحت بود: درجه 1، چسبندگی ضخیم که از بافت جدا میشد: درجه 2، چسبندگیهایی که بدون آسیب به لایه سروز، قابل جداسازی نبود: درجه 3، چسبندگیِ ادغامشده با ارگانهای درون صفاق، که جداسازی آن غیرممکن بود: درجه 4. برای چسبندگیهای درجه 4، نمره 15 در نظر گرفته شد. پارامترهای بیوشیمیایی و هماتولوژیکی بین گروهها با تست Mann-Whitney U مقایسه شدند.
نتایج: جدول 1 و تصویر 1، نتایج ارزیابی چسبندگی را نشان میدهد. میانگین امتیاز چسبندگی موشهایی که تحت تیمار ژل آلوئه ورا قرار گرفتند، 2.3±3 بود در حالی که این امتیاز در گروه بدل 4.6±10.2 و در گروه شاهد، 4.2±9.6 بود. میانگین مقادیر آلبومین و سطوح سرمی هموگلوبین و میانگین تعداد لوکوسیت در خون در جدول 2 آمده است. هیچ اختلاف معناداری بین گروهها از نظر آلبومین، سطوح هموگلوبین و تعداد لوکوسیت یافت نشد.
تصویر 1. میانگین (± انحراف معیار) نمرات چسبندگی موشهای گروه بدل (بدون تیمار)، گروه شاهد (محلول نمک) و گروه تیمار. به درون صفاق موشهای گروه تیمار، ژل آلوئه ورا تزریق شد، در حالی که برای موشهای گروه شاهد از محلول نمک استفاده شد.
جدول 2. میانگین(± انحراف معیار) پارامترهای خون و سرم موشهای گروه شاهد و تیمار. به درون صفاق موشهای گروه تیمار، ژل آلوئه ورا تزریق شد در حالی که برای موشهای گروه شاهد از محلول نمک استفاده شد.
نقد و بررسیها:
با پیدایش روشهای پیچیدهتر بیهوشی و جراحی، جراحی شکم جهت درمان فشردگی یا انسداد روده در اسبها، رایج شده است. متاسفانه به طور همزمان اهمیت بالینی چسبندگی درون صفاقی مشخص شده است. وهلههای تکراری کولیک مرتبط با چسبندگیهای درون صفاقی، اغلب لزوم انجام جراحی اضافه یا مرگ آسان را ناگزیر میسازد. خوشبختانه، در مقایسه با انسانها و اسبها، چسبندگیها در جراحی حیوان کوچک بیمار، خیلی کم پدید میآید و به ندرت موجب انسداد روده میشود. مدلهای پیشگیری از چسبندگی برای تعیین موفقیت روشهای مختلف پیشگیری از چسبندگی، مهم و ضروری هستند. بیشتر مطالعات مرتبط با چسبندگی با مدلهای حیوانی انجام شدهاند.
ELIIS با استفاده از یک مدل موش، برای اولین بار ثابت کرد که برخلاف نواقص پوستی، نواقص کوچک و بزرگ صفاقی، سریع و با سرعت یکسانی بهبود مییابند. گرچه فرآیند بازسازی سطح مزوتلیال صفاق به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است، اما به دلایلی به طول کامل مشخص نشده است. این دلایل عبارتند از تفاوتهای بینگونهای در فیزیولوژی صفاقی، محدودیتهای مدلهای حیوانی، و پیچیدگیهای گردش درونصفاقی و انتقال از طریق صفاق. با این وجود، بیشتر محققان بر واقعیات اصلی مشخصی مبتنی بر تحقیقات حیوانی اتفاق نظر دارند. در این مطالعه، ما موش را به عنوان یک مدل حیوانی انتخاب کردهایم. چسبندگیهای صفاقی بر اساس مکانیسمهای تشکیلشان به 3 دسته تقسیم میشوند: چسبندگیهای مادرزادی، التهابی و پس از جراحی.
مکانیسمهای متعددی برای بروز چسبندگیهای التهابی و پس از جراحی پیشنهاد شدهاند و عوامل بسیاری تشریح شدهاند. در بین این عوامل، مهمترین عوامل عبارتند از آسیبها و عفونتهای صفاقی و اجرام خارجی بهجامانده در حفرهی شکم. همچنین آسیبهای ایسکمیک که در سطوح صفاق ایجاد میشوند نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد چسبندگی مورد پذیرش است. مدلهای آزمایشگاهی زیادی برای ایجاد چسبندگی صفاقی وجود دارد: مدل شاخ رحمیِ آسیبدیده، مدل برش عرضی ایلئوم، مدل آناستوموز روده بزرگ، مدل آسیب صفاقی، مدل پرینونیتیس باکتریایی (التهاب باکتریایی صفاق) و مدل خراشدهی.
مدل خراشدهی در ایجاد چسبندگی صفاقی بسیار موثر است، چون این آسیب رساندن دو مرحله دارد: آسیب مکانیکی مستقیم به دیوارهی روده با دور انداختن گاز پانسمان تا اینکه پِتشی بروز کند، و آسیب ایسکمیک که به دنبال بند آوردن رگ ایجاد میشود. به این خاطر، از این مدل که تقلیدی از جراحی شکم است، در این مطالعه استفاده شد. بیهوشی پیش از جراحی از طریق صفاق انجام شد. این روش، نه به اندازهی کافی از التهاب جلوگیری کرد تا مانع از ایجاد چسبندگی در حیوانات شاهد شود، و نه به اندازهی کافی موجب التهاب شد تا چسبندگیهایی دور از محل جراحی ایجاد کند. مطالعات بالینی و آزمایشگاهی نشان میدهد که ایجاد چسبندگی پس از جراحیهای شکم مکررا اتفاق میافتد.
معتبرترین مطالعهای که درمورد تکرار چسبندگی پس از جراحی انجام شد، مطالعهی پس از کشتار است که توسط WEIBEL و همکاران بر روی یکسری لاشه بزرگ انجام گرفت. در مقالهی آنها، تکرار چسبندگی در لاشههایی که به دلایل مختلفی، از قبل دستخوش جراحی شکم شده بودند، 67 درصد تعیین شد. در یک مطالعه، از مواد و روشهای بیشماری (محلی یا سیستمی) استفاده شد تا از ایجاد PPA جلوگیری کند یا آن را کاهش دهد، مثل سدیم سیترات، هپارین، دکستران، پروستیگمین، کربوکسی متیل سلولز، روغن زیتون، عسل، استروئیدها و آنتیهیستامینها. تزریق محلولهای با وزن مولکولی بالا به داخل شکم و استفاده از مسدودکنندههای فیزیکی موقتی، بواسطهی جداسازی مکانیکی صفاق از سطوح سروز در طول مراحل اولیه درمان، تاثیر خود را میگذارند.
در یک مطالعهی آزمایشگاهی، BOTHIN و همکاران نشان دادند که فلور باکتریایی نقش قابل ملاحظهای در ایجاد چسبندگی به خصوص اطراف آناستوموز جراحی دارد. ایجاد چسبندگی پس از آسیب جداری یا احشایی، یک فرآیند دینامیک با مراحل مشخص است. آسیب صفاقی موجب تجمع ماده ترشحی التهابی میشود که منجر به رسوب فیبرین میگردد و این منجر به چسبندگی فیبروز بین اندامهای مجاور میشود. سرنوشت این چسبندگیها بستگی به ظرفیت فیبرینولیتیک دارد. اگر آسیب صفاقی خفیف باشد و سلولهای مزوتلیال تا حد زیادی سالم باشند، تعادل بین تولید و تجزیه فیبرین برقرار میشود و درمان بدون چسبندگیهای دائمی انجام میگیرد.
اگر آسیب صفاقی شدید باشد، بافت اصلی همبند درگیر میشود و فعالیت طبیعی فیبرینولیتیک سروز از بین میرود. سلولهای آسیبدیدهی مزوتلیال موجب پیدایش سلولهای التهابی و اندوتلیال میشود که موجب تولید مهارکنندهی فعالساز پلاسمینوژن میشوند و به دنبال آن، فعالیت فیبرینولیتیک کاهش مییابد. فعالیت پایین فیبرینولیتیک امکان تبدیل چسبندگی فیبرینوز به چسبندگیهای دائمی، سخت و سازمانیافته را فراهم میکند. برای جداسازی مکانیکی سطوح صفاق از غشاهای آلی (صفاق) یا غیرآلی قابل جذب استفاده میشد. اما متاسفانه این مواد و روشها، تنها موفقیت محدودی در جراحی شکم داشت. محققان متعددی برای درجه بندی چسبندگیها از معیارهای مختلفی استفاده کردهاند. مدل Nagelschmidt ، چسبندگیها را بر اساس شدتشان از صفر تا 4 درجه بندی میکند.
به خاطر سادگی و منطقیبودن این مدل، در این مطالعه از این مدل استفاده شد. از ژل آلوئهورا برای اهداف بسیاری در مطالعات پزشکی زیادی به خصوص درسالهای اخیر استفاده شده است. اما قبلا از آن در زمینه جلوگیری از PPA استفاده نشده بود. ژل الوئه ورا با داشتن مواد متعدد و خواص ویژه، اثرات گستردهای دارد: خواص ضد قارچی، ضد میکروبی، ضد التهابی، و تاثیر بر تسریع بهبود زخم. به خاطر طیف وسیع اثرات ژل آلوئه ورا به خصوص اثرات مثبتی که بر میزان کلاژن دارد و به خاطر ویژگیهای آن در بهبود زخم که کاربرد آن را به عنوان ماده بهبوددهندهی زخم محقق میگرداند، در این مطالعه از ژل آلوئه ورا استفاده کردیم.
ثابت شده است که درصورت استفاده از ژل آلوئه ورای خام یا به عنوان یک محصول فرمولهشده، زخمها سریعتر بهبود مییابند. بسیاری از اجزای ژل آلوئه ورا به خاصیت آن در بهبود زخم کمک میکنند، ماده اصلیای که به این خاصیت کمک میکند، پلیساکاریدهای موجود در آن است. مطالعات اخیر نشان دادهاند که تیمار با مانوز-6-فسفات و آسمانان موجود در ژل آلوئه ورا، بهبود زخمها را تسریع میبخشد. آنالیز عصارههای مختلف پودر آلوئهورا نشان داده است که عصاره الکلی قادر است تولید کلاژن در بافت زخم را افزایش دهد. اخیرا، VAZQUEZ و همکاران خواص ضد التهابی ژل آلوئه ورا را بررسی کرده و حضور ساپونینها، نفتاکوئینونها، آنتراکوئینونها، استرولها و تریترپنوئیدها را در عصاره الکلی گزارش دادهاند.
چون مایع صفاق دائما با سطح صفاق در تماس است، واسطههای سلولیِ موجود در مایع صفاق، تحرک بیوشیمیایی ایجاد چسبندگی را نشان میدهد. شواهد بدست آمده از مقالات موجود نشان میدهد که سیتوکینهای پیشالتهابی مثل اینترلوکین (IL)-1 ، IL-6 و عامل نکروز تومور (TNF)- α، پس از جراحی شکم به درون حفره شکم آزاد میشوند. این سیتوکینها میتوانند در تشکیل یا بازتشکیل چسبندگی نقش داشته باشند. سیتوکینهای پیشالتهابی میتوانند به روشهای مختلفی در تشکیل یا بازتشکیل چسبندگی درگیر شوند: IL-1 و TNF-α سیتوکینهای پیشالتهابی مهمی در مراحل اولیه زخم هستند و بواسطهی فعال شدن ماکروفاژها در مایع صفاق تولید میشوند، در حالی که IL-6 بواسطهی فعال شدن ماکروفاژها بیان میشود و بیان آن بواسطهی IL-1 در طول فرآیند التهابی افزایش مییابد. IL-1 و TNF-α القاکنندههای قدرتمند IL-6 هستند.
تصور بر این است که این سیتوکینها مهم هستند چون با مسیر فیبرینولیتیکی تا حد زیادی اثر متقابل دارد و به طور مستقیم با غیرمستقیم به تغییر ماتریکس خارج سلولی (ECM) کمک میکند. کنترل غیرعادی تغییر ECM ممکن است دلیل ایجاد چسبندگی پس از آسیب صفاقی باشد. اثرات آلوئه ورا بر جریانهای مویرگی (میکروسرکولاسیون) و سطوح TNF-alpha و IL-6 در موشها پس از القای سوختگی مورد بررسی قرار گرفت. مشخص شد که میزان چسبندگی لوکوسیت و سطوح TNF-alpha و IL-6 در موشهای تیمارشده تا حد زیادی کاهش یافته است.
آلوئه ورا میتواند فرآیند التهابی متعاقب آسیب سوختگی را مهار کند که این کار بواسطهی کاهش چسبندگی لوکوسیت و سطوح سیتوکین پیشالتهابی انجام میشود. در این مطالعه مشاهده کردیم که پوشاندن سطوح آسیبدیدهی سکوم و ایلئوم با ژل آلوئه ورا، ایجاد PPA را تا حد زیادی کاهش میدهد. سه مکانیسم ممکن است در این اثر دخیل باشند: 1) تسریع روند بهبودی به خاطر اثر ضد میکروبی، ضد التهابی و اثر تنظیمی بر سیستم ایمنی پس از جذب ژل آلوئه ورا، 2) جلوگیری از تماس مکانیکی بین سطوح، 3) مهار فرآیند التهابی ناشی از کاهش چسبندگی لوکوسیت و سیتوکینهای پیشالتهابی